ام بی ای نیوز: از زمان ورود مفهوم استارتاپ به فضای کسب وکاری کشور، واکنشها و نگاههای متعدد و گستردهای نسبت به این مفهوم صورت گرفته است. به گونه ای که موارد متعددی از جدی نگرفتن این مفهوم و بازیگران این حوزه تا احساس خطر و تصور تهدید جدی کسب وکارهای سنتی و مجموعه های با گردشهای مالی چند میلیارد تومانی و چند صد میلیارد تومانی از ناحیه فعالیت و حضور استارتاپهای موفق را میتوان در همین یک دهه اخیر شاهد بود. در این بین البته، مجموعه هایی هم بودند که با زیرکی که ورود و فعالیت استارتاپها را به فضای کسبوکاری شرکت به فال نیک گرفتند و ضمن راهاندازی و یا حمایت از تیمها و مجموعه های کوچکی با همین روحیه، از خدمات استارتاپهای ارزشمند این حوزه نیز استفاده کردند و به جای تکیه بر مجموعه هایی با نگرشی سنتی، لخت و راکد، از ظرفیت تیمها و خدمات مجموعه های استارتاپی برای پیشبرد اهداف کسبوکاری خود بهره جستند.با این همه بیایید کمی با هم پیامدهای مثبت ورود این مفهوم به فضای کسب وکاری کشور را مرور کنیم.بدون اغراق، از زمان طرح مفهوم استارتاپ و آغاز به برگزاری اولین رویدادهای استارتاپی در کشور، روزنه امید نسبتاً بزرگی در ذهن بسیاری از جوانان-عموماً تحصیلکرده-کشور شکل گرفت و بسیاری از ظرفیتها و استعدادهای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی را به این حوزه سرازیر کرد. این اتفاق، بویژه برای روحیه چالشپذیر و ریسک طلب جوانان علاقمند به فعالیت در این حوزه اتفاق فرخندهای بود و در اثر همین اتفاق است که اکنون، به میزان زیادی از سوی همین قشر مورد توجه و استقبال قرار گرفته است.پوستاندازی فضای کسب وکار سنتی هم از دیگر پیامدهای مثبت ورود فرهنگ استارتاپی به کشور بود. مجموعه های کوچک و بزرگ سنتی، خودآگاه یا ناخودآگاه بیش از حد محافظه کارانه عمل میکردند و این موضوع، توقف بهبود سطح سرویسها و خدمات قابل ارائه به کاربران این خدمات را به همراه داشت. ورود فرهنگ استارتاپی و تجربه موفق استارتاپها سبب شد تا غول خفته رکود و کرختی کسبوکارهای کوچک و بزرگ سنتی از خواب بیدار شود و در جهت ارائه خدماتی بهتر و شایسته تر به کاربران به حرکت درآید.کاهش هزینه شکست کسب وکارها و ایده ها و یادگیری اتخاذ ریسک حسابشده را نیز می توان به پای مواهب تفکر استارتاپی نوشت. مجموعه های متعددی هستند که برای رشد دامنه کسب وکار، ایده های جدیدی در سر دارند ولی به سبب رویکرد مدیریتی و طرز تفکر عملیاتی، یا عموماً از ورود به این حوزه های جدید سر باز میزنند و یا ریسک های شدیدی را به واسطه ورود به این حوزههای جدید تحمل میکنند. فضای استارتاپی به واسطه محیط کنترل شده و مینیمال اش، این امکان را فراهم می سازد تا ایدههای جدید در فضایی با ریسک کنترل شده و با حداقل پیامدهای منفی به بازار عرضه شوند و در صورت کسب موفقیت، توسعه داده شوند.استارتاپها همچنین میتوانند بازوی اجرایی کسبوکارها نیز محسوب شوند و برگزاری رویدادهای مختلف استارتاپی و همینطور روندی که اخیراً در فراخوانی از استارتاپها برای حل مسائل کسب وکارها شکل گرفته گواهی بر همین مدعاست. کسبوکارها بواسطه گستره فعالیت و نوع حضورشان در صنعت ذیربط، با مسائل مختلفی مواجهاند که ممکن است حل آنها در دامنه دانش، تخصص و تجربه تیم اجرایی آنها نباشد. در این بین تشکیل و یا به کارگیری تیم های استارتاپی به عنوان بازوی کسب وکارها در حل مسائل فراروی آنها می تواند کمک بزرگی محسوب شود. این موضوع عموماً یا مستقیماً از طرف خود کسبوکار و یا از طریق نهاد و مجموعه متولی صنعت مطرح میشود.آماده سازی نیروهای فعال در استارتاپها طی یک دوره فشرده فعالیت و درگیری و مواجهه جدی با مسائل کسب وکاری هرچند در مقیاس هایی کوچک، به مثابه یک فضای کارآموزی جدی و واقعی، یکی از دیگر نتایج و پیامدهای فعالیت استارتاپی است. هرچند تا پیش از ورود مفهوم استارتاپ به فضای کسب وکاری هم، دوره کارآموزی به عنوان یکی از الزامات گذراندن مقاطع دانشگاهی و آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازار کار واقعی طراحی شده بود، با این حال به دلایل متعددی این الزام، کارکرد خودش را از دست داده و تا حدود زیادی بی اثر شده است. نیروهای با سابقه کار استارتاپی هرچند هنوز هم تعدادشان به حدی نیست که گرهی جدی از این مشکل حل کند، با این حال سرمایه ارزشمندی محسوب میشوند که شرکتهای زیرک فعال در صنعت، برای جلب و جذبشان از انگیزه و تمایل جدی برخوردارند.هرچند این همه ماجرا نیست و ورود و فعالیت استارتاپها بعضاً با پیامدها و اتفاقات منفی نیز همراه است. از جمله صرف وقت و انرژی زیادی از جوانان و فعالان صنعت استارتاپی که به سبب انتخاب نادرست مسیر و عدم بررسی کامل همه جوانب، به هدر و بیراهه میرود و یا تمرکز و تکثر بیش از حد تیمهای استارتاپی بر روی حوزههای خاص و مغفولماندن از حوزههای دیگری که با شدت رقابت کمتری میتوان به آنها ورود کرد و از فرصتهای بازار بهره بیشتری برد. فقدان قوانین مالکیت معنوی و یا بی اطلاعی تیمهای استارتاپی از ماهیت قوانین و چارچوب های حاکم بر صنعت نیز، یا سبب میشود ایده اصلی و ارزش پیشنهادی استارتاپ فاقد ارزش کسبوکاری ویژه ای باشد و یا باختن قافیه ایده به صاحبان سرمایه و دارندگان کسبوکارهای بزرگتر را به همراه دارد. بگونه ای که بعضاً، مجموعه های بزرگتر و یا صاحب سرمایه به سبب برخورداری از توان مالی و عملیاتی، به راحتی قادر خواهند بود به کپیبرداری از ایده اصلی شکل گیری استارتاپ پرداخته و با بهرهگیری از تجارب فعالیت استارتاپ، ظرف مدت کوتاهی از استارتاپ مورد نظر پیشی گرفته و حتی از بازار کنارش بگذارند. بیتوجهی نهادها و سازمانهای مسئول در حوزه ها و صنایع خاص نسبت به ظرفیت ها و پتانسیل های استارتاپ ها در جهت ارتقای فضای صنعت و کسب وکار هم از جمله مسائلی است که ورود و حضور استارتاپها در حوزه های متعددی را با کندی و یا حتی ممانعت مواجه میکند (هر چند طی سالهای اخیر، نشانه های مثبتی از بهبودی این معضل به چشم میخورد). برگزاری رویدادهای نمایشی در حوزهها و زمینه های مختلف و تقلیل مفهوم استارتاپ و رویدادهای استارتاپی به محلی برای دور هم جمع شدن عدهای خاص، ارائه آموزشهای غلط و نامناسب به علاقمندان این حوزه، برگزاری رویدادی نمایشی برای رفع تکلیف و یا هدایت انگیزه و انرژی تیم های علاقمند به فعالیت های استارتاپی به مسائل و حوزههایی که با چالشهای جدی دیگری مواجهاند (که شرظ ورود و فعالیت موفقیت استارتاپی، قبل از هرچیز رفع این موانع یاد شده است)، نیز از جمله حواشی و پیامدهای منفی گریبانگیر این حوزه است.با این حال، برآیند و مرور همین چند سال اخیر نشان میدهد این مفهوم به خوبی جای خود را در سبد فعالیتهای کسبوکاری کشور باز کرده و طی این دوره گذار، از مفهومی که زمانی به دیده مزاحم، دست وپاگیر و یا عاملی خطرساز نگریسته میشد، به عنوان فرصتی برای بهبود یاد میشود و در این بین، مجموعه هایی که با این جریان همراه شوند، از منافع جنبی آن نیز بهرهمند خواهند شد. ادامه این مسیر نیز هرچند با پیچوخمهای متعدد و جدیدی همراه است، یقیناً خالی از فایده نخواهد بود و نظیر چندسال گذشته منافعش متوجه بهبود فضای صنعت و کسب وکار و نیز بهبود کیفیت شهروندان و کاربران خواهد شد.دکتر حمید رضا قاضی مقدممشاور و مدرس بازاریابی و توسعه کسب وکار
خواندن این مطلب 5 دقیقه زمان میبرد