سیاست گذاری های ارزی-تجاری که دولت منشاء صدور آنها است، بخش صادرات را با چالشهای بسیاری روبرو کرده و امکان برنامه ریزی را برای کسب و کارها سخت کرده است. نرخ تبدیل و قیمت گذاری در شرایط حال حاضر دچار اختلال شده و بسیاری از مشتریان خارجی سردرگم هستند. عدم یکپارچگی سیاستهای اتخاذ شده برای بخش صادرات چالش برانگیز است. شرایط حال حاضر، بهترین فرصت صادراتی را برای برندهای ایرانی فراهم کرده است. اما چالشهای عنوان شده باعث فرصت سوزی میشوند. برای صادرات باید برنامهریزی دقیق و یکپارچه ای داشت.
تغییر نگاه به دولت
نکته مهم این است، باید نگاهمان به دولت عوض شود، نباید درگیر سیاست اشتباه کوچک سازی دولت شویم، دولت یکی از کلیدی ترین ارکان نظام اقتصادی است، ولی موضوع بر سر این است که دولت در هر اندازه ای وظایف خود را نمیتواند درست انجام دهد، به همین روی شاید حتی نیاز باشد که دولت بزرگتر گردد ولی دولتی چابک و سیاست گذاری هوشمند. سیاست گذاری یک دانش بالا و یک زیرساخت اساسی میخواهد و نمیتوان بهترین سیاست ها را بدون در نظر گرفتن زیرساخت موجود اجرا نمود. مشکل اصلی که ما داریم این است که اکثر دولتمردان ما با نیت خیر عمل می کنند ولی چون حرکتها منسجم و یکپارچه تحت یک استراتژی نیست تبدیل به شرایطی می شود که نیت می کنیم مثلا ۱ میلیون تومان از تولید و صادرات حمایت کنیم ولی در آخر کار می بینیم ۱ میلیون حمایت شده ولی به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان اتلاف منابع کشور!
برای مثال در آمریکا نهادهای مختلفی پشتیبانی فرایندهای تجاری اعم از واردات و صادرات را انجام میدهند، سایت export.gov در واقع برایند فعالیتهای بین وزارت بازرگانی در بخش بین الملل با ۱۹ نهاد دولتی دیگر است که هدفشان حمایت از فعالیت های صادراتی می باشد، این حمایت ها در یک جا و در حیطه های مختلفی همچون ابزارهای صادراتی مورد نیاز، دانش متخصصین در صنعت و در حیطه جغرافیایی مد نظر ، نهادهای دولتی که باید با آنها تعامل کنید، پاسخ به سوالات، گزارش از تعرفه های ترجیحی و یا موانع صادراتی در بازار دیگر کشورها، شاید به صورت شکلی در ایران هم نهادهایی به ظاهر اینچنینی وجود داشته باشد ولی واقعیت این است که در دنیای حاضر که رقابت به صورت شبکه ای است نهادها باید با هم تعامل کنند و خروجی ارائه کنند، زمانیکه ما نهادهای مشابه داریم ولی از دید عملکردی با شاخکهای ما در در کشورهای دیگر (سفارت خانه های ما در خارج از کشور) ارتباط اثر بخش ندارند و یا تجربیات و دانش های اکتسابی درون یک سیستم یادگیرنده مستند سازی نمی شود، نمی توان انتظار خروجی خاصی داشت.
متاسفانه نهادهای دولتی و به تبع آن سیاست های اقتصادی کشور از یک همنوایی و همسازی مشخصی بی بهره است، به بیان دیگر این مشکلات بیرونی فقط برای ما نیست، در همه جای دنیا به درجاتی وجود دارد، مسئله این است که ما متاسفانه مهیای این مبارزه نیستیم برای مثال: در شش ماه گذشته تکدانه شش بار قیمت گذاری جدید را برای محصولاتش در نظر گرفته است. این اتفاق فقط به خاطر عدم شفافیت در سیاستها است. به موازات اتفاقی که باعث بلوکه شدن محصولات تکدانه در گمرگ شده است و خوب می دانیم که واردات و صادرات دو روی یک سکه هستند و باید به صورت یکپارچه برنامه ریزی گردند. کسب وکارهای ایرانی در فرصت طلایی صادرات نمیدانند، چگونه باید قیمت گذاری کنند. همین موضوع باعث شده، کسب وکارها ریسک پذیر نباشند و بسیار محتاطانه عمل کنند، کسب و کار یعنی شفافیت و ریسک هوشمندانه و حساب شده.
چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی ما مهیای حضور بین المللی نیستیم
متاسفانه چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی ما مهیای حضور بین المللی نیستیم، تمام مشکلات هم فقط از سمت دولت نیست، در بدنه بخش خصوصی هم ما نتوانسته ایم مقدمات مورد نیاز جهت رقابت را در بستر سازمان هایمان فراهم کنیم. این مسائل شامل روش های قیمت گذاری، بسته بندی، کد گذاری، درک نیازهای مشتریان و فعالیت های ترویجی و تمامی مسائلی که مربوط به بازارداری می شود می گردد.
یکی از مشکلات اساسی در این حیطه شبکه سازی می باشد به شکلی که اتحادیه ها و یا خوشه های صنعتی- صادراتی می تواند شکل بگیرد که در راستای کشف و تصرف بازارهای صادراتی فعالیت کنند ولی به دلایل متعددی همچون به صرفه بودن فروش در داخل، عدم دانش کافی از فضای کسب و کار رقابتی و بعضا وجود فرصت های رانتی موجود در کشور هیچگاه ضرورت بررسی بازارهای صادراتی را حس نکرده اند و تشنه فروش صادراتی نیستند، برای صادرات ما نیازمند مدیران با بینش صحیح، قدرت رصد، هوشمندی شناسایی فرصت های بکر و قابلیت شبکه سازی و استفاده از ابزارهای نوین می باشیم.
فریدون مصباحی داریان- مدیر واردات و صادرات و عضو هیات مدیره تکدانه