در مطالب قبل به ارزش پیشنهادی برند پرداختیم. شکل رسیدن به آن را با بررسی مخاطب، محصول و خدمت و نقششان در برطرف کردن نیاز گفتیم.
گفتیم که ارزش پیشنهادی برند
- توضیح میدهد که محصولات یا خدمات یک شرکت چطور مشکل یک مشتری را حل میکنند یا اینکه به چه روشی وضعیت کنونی او را بهبود میبخشند.
- مزایای خاص محصول یا خدمت را تشریح میکند (ارزشهای قابل اندازهگیری)
- به مشتری احتمالی برند میگوید که چرا باید به جای رقبا از او خرید کند (مزیت رقابتی)
حالا میخواهیم چند نمونه از ارزشهای پیشنهادی برخی برندها را با هم ببینیم.
اوبر (Uber)- هوشمندانهترین روش جابهجایی
اوبر بدون اینکه صراحتا بگوید، ماهرانه تمام معایب تاکسیگرفتن سنتی را برجسته و دلایلش را برای بهتربودن خدمتش بیان میکند. این عبارت ساده و در عین حال تاثیرگذارِ «بزن روی اپ، ماشین بگیر» به روشنی سادگی و راحتی استفاده از خدمات اوبر را به نمایش میگذارد:
- با یک ضربه، خودرو به دنبال مشتری میآید.
- راننده دقیقا میداند مقصد کجاست.
- پرداخت کاملا غیرنقدیست.
این روند به طور کلی با شیوهی تاکسیسوارشدن پیشین متفاوت است؛ مسافر میتواند بدون هیچ استرسی سوار ماشین شود و بدون اینکه مجبور باشد مقصدش را توضیح بدهد یا نگران همراهنداشتن پول نقد باشد به سفرش ادامه دهد. روشی سریع و کارامد برای رسیدن به مقصد که تمام ارزش پیشنهادی اوبر است.
آیفن (iPhone)- بهترین تجربه خود محصول است
حتی امروز که دنیا پر شده از محصولات متفاوت الکترونیکی، باز هم نمیتوان محصولی پیدا کرد که بیش از آیفن دربارهاش حرف و حدیث وجود داشته باشد. اما چه چیز این محصول را تا این حد بر سر زبانها انداخته و باعث شده بسیاری از محصولات دیگر بخواهند با آن رقابت کنند؟
ارزش پیشنهادی آیفن، تجربهای منحصربهفرد است و چه آیفن دوست داشته باشید یا از آن متنفر باشید، نمیتوانید انکار کنید که این تجربهی منحصربهفرد به طرفدارانش داده شده است. از طراحی خاص آن گرفته تا کیفیت برنامهها و گرافیکشان که تجسم تجربهای خاص هستند. اپل باور دارد که تلفن باید چیزی بیش از مجموعهای از ویژگیها باشد. اپل بازار پر ازدهام و رقابتی طراحی گوشی را میشناسد و به جای اینکه بر ویژگی خاصی تمرکز کند، از همان ابتدا تمام توجهش را به تجربهی استفاده از آیفن معطوف کرده است. به جرات میتوان گفت که هیچ شرکتی نمیتواند از کلمهی «جادویی» برای گوشی همراه استفاده کند اما اپل میتواند. ارزش پیشنهادی برند با ادعای اپل مبنی بر تولید گوشی زیبا، ساده و جادویی جور درمیآید.
لساکانتینگ (LessAcounting)- نگهداری حسابوکتابها بدون عذاب
برای بیشتر مردم رسیدگی به حسابوکتابهایشان کار دشواریست، گیجکنده است و وقت زیادی میگیرد. و فرقی نمیکند که دفاتر یا فایلهای حسابوکتاب کسبوکارها مرتب باشند. همین مساله است که ارزش پیشنهادی لساکانتینگ را قانعکننده و باورپذیر میکند.
این برند براساس سادهکردن فرایند حسابداری ساخته شده است و ارزش پیشنهادی آن در وبسایتش برجستهتر شده است. در صفحهی اول وبسایت آن آمده است که «با نرمافزار حسابداری ما زندگیتان را آسانتر میگذرانید.»
اورنوت (Evernote)- همه چیز را به خاطر داشته باش
اورنوت که نام آشنایی در میان اپلیکیشنهای برنامهریزی دارد، با هدف قراردادن افراد پرمشغله ارزش پیشنهادیاش را «به خاطر آوردن همه چیز» در نظر گرفته است. آن هم با اپلیکیشنی که استفاده از آن راحت است و افراد میتوانند با نگهداشتن تمام یادداشتهایشان در یکجا خیال راحتتری داشته باشند.
در مطلب بعدی از جایگاهسازی برند حرف میزنیم.