۲۶ اکتبر سال ۲۰۱۳، در حین بازی بایرن مونیخ و هرتابرلین در ورزشگاه آلیانز آرنای شهر مونیخ آلمان اتفاق عجیبی رخ داد. یازده مرد با لباس و شمایلی عجیب در اواسط بازی وارد جایگاه تماشاچیان شدند، بر روی صندلیهای ورزشگاه نشستند و دقایقی بعد هرکدام بنری با عنوان “برنده زمین را میگیرد” به نمایش گذاشتند. اتفاقی عجیب که در ۲۷ اکتبر، فردای آن روز، در ورزشگاه استمفوردبریج انگلستان و ورزشگاه آلیانتس باشگاه یوونتوس نیز تکرار شد.
گمانه زنیها نه تنها در بین طرفداران فوتبال سه کشور انگلستان، آلمان و ایتالیا، بلکه بین تمامی مردم جهان بالا گرفت. مردم در فیس بوک از هم راجع به این افراد و اهدافشان سوال میپرسیدند و حدسهایشان را رد و بدل میکردند. گروهی این افراد را به شیطان پرستان نسبت میدادند، گروهی آنها را معترضین به جریانی زیست محیطی میخواندند و عدهای آنها را گروهکی با اهداف تروریستی قلمداد میکردند.
قضیه زمانی جدیتر شد که متوجه شدند ارتباطی بین این افراد و اتفاق هفته قبل وجود دارد. اتفاقی که در روز ۲۱ اکتبر در سه شهر نیویورک، ریو دژانیرو و لندن رخ داده بود. گوی بزرگی که گویا در لندن سقوط کرده بود، تلویزیونهای میدان تایمز که ناگهان در اثر اتفاقی مانند هک کردن “شعار برنده زمین را میگیرد” نشان میدادند و نورافکنی که در برزیل لوگوی دایرهای مرموزی را بر روی کوه انداخته بود.
ارتباط این شش اتفاق باعث شد تا حدس و گمانها بیشتر شود و عاقبت گروهی از هکرها دست به هک سایت روزشماری که به وجود آمده بود بزنند. اینجا بود که پردهها افتاد و قسمت بزرگی از راز برملا شد. هاست و دامنه متعلق به شرکت سامسونگ بود.
چند روز بعد ویدیویی از اسطوره بایرن مونیخ، فرانتس بکنباوئر منتشر شد. او در این ویدیو اعلام کرد که مهاجمین فضایی با او ارتباط برقرار کردهاند و قصد تسخیر زمین را دارند. تنها راه نجات زندگی هفت میلیارد انسان یک بازی فوتبال بین منتخبی از زمین و مهاجمین فضایی است و حالا او قصد دارد یازده بازیکن برای نجات زمین را انتخاب کند.
با این ویدیو و ویدیوهای بعدی مشخص شد که شش اتفاق قبلی تنها تیزینگی برای کمپین چند فازی گوشی جدید سامسونگ آن سال یعنی گلکسی اس پنج بودند.
ایجاد حس کنجکاوی و معما، تعریف قصهای منظم و منسجم، بیش از دو فاز بودن، درگیر کردن ذهن مخاطب، طراحی شعاری جذاب برای تیزینگ و کمپین، استفاده از فضاهای جدید و کمتر استفاده شده برای تیزینگ و انتخاب رسانههای درست از جمله ویژگیهای برتر این کمپین سامسونگ بود.
مدتی است بعضی از بیلبوردهای شهرهای مختلف، به خصوص تهران، در بازههای زمانی مختلف میزبان تیزینگ شرکتها و برندهای ایرانی هستند. از ساختمان و مرکز خرید تا اپلیکیشنهای مختلف از این شیوه تبلیغاتی برای معرفی برند یا محصول خود استفاده میکنند. به دور از قضاوت درباره خوب بودن یا نبودن این تیزینگها، این حجم استفاده شده از این روش باعث شده است تا برخی از اهالی صنعت ارتباطات و تبلیغات، این شیوه قدیمی را پدیده نوظهور تبلیغاتی قلمداد کنند و ایرادهایی به آن وارد کنند.
گاها دیده شده که سه بیلبورد پیاپی در یک مسیر، هر کدام تیزینگی را به معرض نمایش گذاشته بودند که این امر میتواند باعث کمتر شدن تاثیر کد و درگیری در ذهن و فکر مخاطب شود؛ و این در حالیست که یکی از اهداف مهم یک تیزینگ تبلیغاتی ایجاد درگیری فکر مخاطب و تشویق او به حل معما است، درست مانند اتفاقی که در کمپین گلکسی یازده سامسونگ افتاد.
برای روشنتر شدن جریان و عمیقتر شدن در فضای تیزینگ این روزهای صنعت تبلیغات ایران، در روزهای آینده بیشتر درباره تیزینگهای خوب ایرانی و دلایل موفقیت و ماندگاریشان صحبت خواهیم کرد.