آگهی اخیر بنز، بدجور سروصدا کرد و من را یاد آگهی سالهای دور سایپا انداخت؛ هردو آگهی به مزیتی رقابتی البته در زمانشان اشاره دارند و یکی بر بی صدا بودن خودرو تاکید می کند و آن یکی بر تعویض خودکار دنده اش.
اما ماجرای این دو آگهی از کجا آب می خورد و ایده هریک از کجا به دست آمده؟
مهمترین اصل، سادگی
اگر قبول کنیم ایده های مانا همیشه یک اشتراک دارند، آن سادگی ست. ایده بنز و سایپا به قدری ساده اند که مخاطب می تواند حتی ادایش را هم دربیاورد.
بررسی لایه لایه دو ایده
پیام بنز: ماشین بی صداست.
پیام سایپا: ماشین تعویض دنده خودکار دارد.
منفعت حاصله از ماشین بنز: صدایی وجود ندارد که اذیتتان کند.
منعت حاصله از ماشین سایپا: نیاز نیست دنده عوض کنید.
ایده کلی بنز: نمایش بی صدا بودن ماشین
ایده کلی سایپا: نمایش بی نیاز بودن از تعویض دنده
ایده بنز: این ماشین حرکت می کند اما صدا دارد، بعد معلوم می شود صدایش ساختگیست.
ایده سایپا: این ماشن در مقایسه با ماشینی دیگر، با صدایی ساختگی پشت هم گاز می خورد و صدایش قطع نمی شود. بعد معلوم می شود.
شاه کلید کجاست؟
به راستی بینش مخاطب (Consumer Insight) طلایی ست که بایستی استخراج شود.
بدون شناخت بینش، این دو شاهکار پدید نمی آمدند و دسترسی به ایده هایشان نشدنی بود.
ارزش بینش
ما از بچگی یادگارهای خوبی داریم. صدای ماشین درآوردن، خصوصا اگر پسر هم باشید یکی از هنرنمایی هایی بود که داشتیم. یکی ماشین پلیس، دیگری آمبولانس، یکی دیگر ماشین مسابقه و آن یکی کامیون.
خلاصه این یادگار شده اساس شکل گیری ایده های این دو آگهی.
یکی صدای ماشین در می آورد و دیگری ممتد صدای ماشین در می آورد. همین.
* باور دارم در ایران هم هرروز ایده هایی ناب پدید میآیند، منتها اختلاف در ساختن و پرداختن آن است و خیلی وقتها تولید بد، ایده را نابود می کند.
* یافتن بینش مخاطب را فراموش نکنید. گنج همانجاست. آگهی هایی که از روی بینش ساخته می شوند، سخت از یاد می روند.
ویدیو
ویدیو