خبر

فارسی شکر است و انگلیسی شیک

با برندهای ایرانی زیادی برخورد می‌کنیم که در وب‌سایت‌ و اینستاگرام‌شان به زبان انگلیسی می‌نویسند، ولی مخاطبان‌شان فارسی‌زبان‌اند.

به عنوان کسی که با کلمه‌ها زیاد سر و کار دارد و به واسطه‌ی کارم یعنی تنظیم استراتژی محتوا و پس از آن تولید محتوا برای وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، هر روز با برندهایی روبه‌رو می‌شوم که دل‌شان می‌خواهد محتوایی به زبان‌های دیگر تولید کنند. از تولید محتوای دوزبانه حرف نمی‌زنم و منظورم این‌جا نوشتن کپشن یا مطالب وب‌سایتْ فقط به زبان انگلیسی یا زبان‌های دیگر است.

نقطه‌ی مشترک صاحبان بیشتر برندهایی که تا به حال این درخواست را داشته‌اند -دست‌کم برای من- این بوده که سال‌ها خارج از ایران زندگی کرده‌‌اند و به گفته‌ی خودشان خواندن مطالب انگلیسی برایشان راحت‌تر بوده است.

اما مهم‌ترین دلیل‌شان برای این درخواست که بدون درنظر گرفتن مخاطب، ماموریت، هدف و شخصیت برندشان صورت می‌گرفته این بوده که زبان فارسی به اندازه‌ی کافی شیک نیست. آنها می‌ترسند که مخاطبان‌شان گمان کنند با فارسی حرف‌زدن به قدر کافی شیک نیستند و به اصطلاح «خیلی تحویل‌شان نگیرند.»

باید بگویم که در طول این سال‌ها خیلی سعی کرده‌ام معنای شیک‌بودن را در کلمه‌ها بفهمم. بتوانم بفهمم که «دوستت دارم» در مقایسه با «آی لاو یو» چه‌قدر ناشیک است، یا «دلم برایت تنگ است» در کنار «آی میس یو!»

صاحب یک برند که سعی می‌کردم قانعش کنم که نمی‌تواند فقط به زبان بیگانه با مخاطب فارسی‌زبانش حرف بزند، می‌گفت که تمام اطرافیانش یا فینگلیش می‌نویسند یا این‌که به زبان انگلیسی چت می‌کنند. و باید بگویم چه خوب که ما تا این اندازه به زبان انگلیسی مسلطیم!

صاحب برند دیگری می‌گفت قرار است محصولاتش را در فقط در منطقه‌ی یک بفروشد -در برج‌ها و خب باید به زبان انگلیسی با مخاطبش ارتباط برقرار کند. اما مهم‌ترین سوال من در این مواقع همیشه این است که آیا ساکنان برج‌های منطقه‌ی یک در خانه‌شان به زبان انگلیسی حرف می‌زنند؟ و آیا سطح درآمد لزوما قرار است دانش انگلیسی را به دنبال داشته باشد؟ آیا پدر در یکی از این برج‌ها وقتی می‌خواهد کیک تولد سفارش بدهد به دخترش می‌گوید: «وی شود بای اِ برتْدِی کیک؟»

مکالمات‌مان در پیام‌رسان‌ها و کپشن‌های اینستاگرامی‌مان را کنار بگذاریم؛ هرکدام دلایل خاص خودمان را برای فارسی‌نوشتن یا ننوشتنش داریم. اما وقتی کار به فروش روزمره‌های زندگی‌ مانند میوه، گل یا کیک می‌رسد و مثلا می‌خواهیم بگوییم که برای فلان کالا تخفیف داریم، چنددرصد از مخاطبان‌مان دل‌شان می‌خواهد یا می‌توانند کپشن‌های روزمره یا مطالب وب‌سایت‌مان را به انگلیسی بخوانند؟ این‌که چه‌قدر با انگلیسی‌حرف‌زدن شیک‌بودن عایدمان می‌شود، را قضاوت نمی‌کنم و قبول دارم که برخی بسترها مانند اینستاگرام برای زبان فارسی ساخته نشده‌اند و گاه حروف و کلمه‌ها در آنها به هم می‌ریزد، اما کاش دلیل صاحبان برندها برای اصرار به زبان بیگانه این مورد بود.

این‌که ندانسته و بدون توجه به شخصیت برندمان فارسی را رد کنیم چیزی‌ست که من به آن اعتراض دارم. شاید اگر صاحب برندی باشیم که براساس شخصیتش سفرهای زیادی به کشورهای دیگر داشته و آشنا به چند زبان است و گاه کلمه‌ها یا عبارت‌های انگلیسی می‌پراند، معقول به نظر برسد.

وقتی با مخاطبی حرف می‌زنیم که در گروه ویژه‌ای قرار گرفته که عبارت‌ها و اصطلاحات انگلیسی به کار می‌برد یا مخاطب‌مان برای این‌که به برند اعتماد کند نیاز به شنیدن و دیدن کلمه‌های انگلیسی دارد، باز هم این‌کار منطقی و معقول است.

وقتی با مخاطب جوانی حرف می‌زنیم که باید به زبان خودش با او ارتباط برقرار کنیم هم ماجرا همین است.

اما وقتی گل می‌فروشیم، لبنیات می‌فروشیم یا سر و کارمان با میوه و صیفی‌جات است، با گروه بزرگی از مخاطبان حرف می‌زنیم که زبان انگلیسی دغدغه‌شان نیست و می‌خواهند زودتر اصل مطلب را متوجه شوند -حتی اگر خودشان برای خوشایند مخاطبان و دوستان‌شان در اینستاگرام‌شان انگلیسی می‌نویسند.

نازنین کی‌نژاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا