خبر

مدیریت در برهه تحولات اقتصادی

با توجه به تحولات اقتصادی که گاه و بیگاه در کشور اتفاق می افتد و دوران گذار از چالش اقتصادی را پیش روی شرکت ها قرار می دهد، نگارنده به عنوان دست اندرکار مدیریت اجرایی بر آن شد تا به عنوان فردی درگیر با ابعاد مختلف این مبحث، مطالبی را عنوان نماید.

یکی از مهم ترین شاخص های شرکت های موفق، قدرت انعطاف پذیری آنها دربرابر تغییرات محیطی است. باید بدانیم که در دنیای امروز، در هر کجای جهان که باشیم، تغییرات و تحولات در حال سرعت گرفتن هستند و در صورت عدم آمادگی مدیران شرکت ها، قطعا فضای کاری آنها درگیر هرج و مرج خواهد شد. پس تغییرات اجتناب ناپذیرند، نمی توان جلوی آنها را گرفت اما به یقین می توان روی تغییرات اثر گذاشت.

افراد برخوردهای متفاوتی با تغییرات دارند، معمولا مدیران برتر سعی می کنند با درک درست از تغییرات به گونه ای با آنها برخورد نمایند که از تغییر و تحولات به عنوان فرصت هایی برای پیشرفت و تعالی استفاده نمایند.

بر اساس تحقیقات آکادمیک صورت گرفته به طور خلاصه می توان گفت در مواجهه با تغییرات در سازمان ها سه مرحله اتفاق می افتد.
ابتدا تغییرات مرحله شوک (SHOCK) را ایجاد می نماید، در فاز دوم سعی در تعدیل و هماهنگی (ADJUSTMENT) با آنها می گردد و سپس در فاز بعدخروجی (OUTCOME) اثرات حاصل از تغییرات عاید خواهد شد.

اینکه پروسه تغییر چگونه اتفاق بیفتد و سازمان چگونه خود را با تغییرات هماهنگ نماید، روند ثابتی ندارد اما مطمئنیم که سازمان -چه مثبت و چه منفی- پس از تغییرات خروجی هایی را خواهد داشت. بعضا در بعد منفی سازمان ها دچار یاس، رکود و انحلال می شوند یا به عکس در آنها اشتیاق، امید و رشد ایجاد می گردد.

تغییرات دو گونه حق انتخاب و تصمیم گیری را پیش روی مدیران ارشد می گذارد اینکه آنها را به صورت یک فرصت انتخاب کنند یا یک تهدید. قطعا اگر مدیران -آگاهانه- انتخاب نکنند، تغییرات خود برای آنها تصمیم خواهند گرفت.
مدیران زبردست عمدتا پیش از تغییرات و با پیش بینی آنها عکس العمل (PROACTION) نشان می دهند در حالی که سایرین اصطلاحا از رخدادن تغییرات زخمی شده و بالاجبار پس از وقوع، نسبت به آنها واکنش (REACTION) نشان می دهند.

مدیرانی که قهرمانان تغییرات خواهند شد افرادی هستند که ذهنی باز داشته و درک مثبتی از چالش تغییر دارند. آنها این چالش را حتی هیجان انگیز و باعث قوی تر شدن سازمان و مدیریت خود می دانند. اینگونه مدیران زندانی موقعیت های پیش آمده نمی شوند، انرژی شان را -به جای ناامیدی- در راستای تدوین برنامه ای مصروف می دارند تا آنها را روی امواج تغییرات شناور نگه داشته و کمکشان کند که بتوانند با کمک این امواج خود را بالا بکشند.

در خلال تغییرات خیلی از امور خارج از کنترل به نظر می رسند لذا هر چه کنترل بیشتر باشد نگرانی کمتر شده، مدیریت سهل تر خواهد شد.
از قدیم شنیده ایم که گذر زمان امور را تغییر می دهد در حالیکه در شرکت ها برعکس است و خود مدیران می بایست آگاهانه تغییرات را ایجاد نمایید. موکول نمودن آنها به گذر زمان از بزرگترین اشتباهات محسوب خواهد شد.
شاید برترین و ایده آل ترین حالت چینش ابعاد مختلف سازمان به نوعی باشد که مجموعه اصطلاحا به خود ایمنی سازمانی (ORGANIZATIONAL SELF IMMUNITY) برسد یعنی سازمان آنقدر انعطاف پذیر و یادگیرنده باشد که تغییرات عوامل خارجی و وجود تهدیدات اقتصادی احتمالی، شاه فنرهای سازمان را صرفا دچار لرزش های خفیف نماید و هماهنگی مجددا برقرارشود، البته مبحث خود ایمنی سازمانی به طور مفصل و جداگانه جای واکاوی خواهد داشت.

علاوه بر آنچه که به طور کل از آن با نام عدم ثبات اقتصادی یاد می کنیم عواملی چون آسیب های زیست محیطی، کمبود منابع، افزایش رقابت ها و محدود شدن عرضه برخی مواد اولیه هم باعث نوعی عدم ثبات در تداوم و تعادل تجارت می گردند،
گو آنکه امروزه جنگ تجاری (TRADE WAR) و تعرفه ای هم به لیست طولانی عوامل عمده تحولات در سازمان ها و کمپانی ها اضافه شده است لذا بی دلیل نیست که نگارنده روی فاکتور دوراندیشی و انعطاف پذیری سازمانی بی نهایت تاکید می نماید.

در دنیای نوسانات و تحولات، بی شک شرکت هایی پیروزند که توانمندی های ویژه ای به لحاظ کارآمدی و تطبیق پذیری داشته باشند و مدیران آنها نیز می بایست با این چالش ذهنی خو گرفته باشند.

دکتر ليلا شيرازي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا