هر جایی که زندگی یا کار میکنید، مستعد چالش و درگیری است. حضور کارمندانی با پبشینه، شخصیت، عقاید و سبک زندگی مختلف در محل کار ناگزیر موجب بروز چالش و درگیری میشود. در نتیجه حل آن نیز راهها و روشهای خاص خود را میطلبد. از جمله دلایل رایج بروز اختلاف در محیط کار میتوان به سوء تفاهم یا مهارتهای ارتباطی ضعیف، نظرات، دیدگاهها یا شخصیتهای مختلف، تعصبات و کلیشهها و تصورات غیر منصفانه اشاره کرد.
در ادامه شما به عنوان مدیر کسب و کار، احتمالا با دیگر مدیران درگیر شده و باید به اعضای تیم کاری زیردست خود کمک کنید تا از پس چالشهای موجود در شرکت برآیند. در اینجا به ذکر دلیل اهمیت حل چالش و پنج استراتژی موجود برای نیل به این هدف میپردازیم:
تظاهر به عدم وجود تضاد و تعارض در محل کار مسلما موجب از بین رفتن آن نمیشود بلکه نادیده گرفتنشان میتواند بروز خشم در محل کار را در پی داشته باشد. با این حال، ۵۳ درصد از کارمندان معتقدند که با اجتناب از بروز موقعیتهای سمی میتوان جلوی آنها را گرفت. بدتر از همه
این که جلوگیری از وقوع درگیری میتواند بیشتر از هفت روز کاری برای یک سازمان هزینه به دنبال داشته باشد. شرکتهای آمریکایی سالیانه ۳۵۹ دلار را به دلیل عدم حل چالشهای موجود در محل کار از دست میدهند. به عنوان یک مدیر، شما باید یک محیط کار خوب و مطمئن برای کارمندان ایجاد کنید. رعایت برخی حقوق و قوانین مانند حق داشتن شرایط کاری ایمن برای کارمندان لازم و ضروری است. در همین راستا، باید به شخصیت تک تک افراد احترام گذاشت. حل و فصل اختلافات به شکلی مفید و موثر، در نهایت به بازدهی مالی شرکت شما کمک خواهد کرد.
پنج استراتژی حل چالش در محیط کار
در حالی که در شرایط فعلی چندین رویکرد مختلف برای حل تعارضات در محل کار وجود دارد، بعضی از آنها میتوانند موثر تر از بقیه عمل کنند. در ادامه به پنج استراتژی حل چالش در محیط کار به طور خلاصه اشاره میشود:
۱. نادیده گرفتن
نادیده گرفتن مشکلات گاهی اوقات به حل آنها کمک میکنند. به عنوان مثال، تصور کنید سوار اتوبوس شده اید و یک نفر کنار شما با صدای بلند موسیقی گوش میکند. احتمالا در طول عمر خود دیگر هرگز با آن شخص برخورد نخواهید کرد، به همین دلیل نادیده گرفتن او میتواند مشکل را حل کند. با این وجود در محل کار و در شرایطی که حفظ رابطه ای پایدار با سایر همکاران اهمیت فراوانی دارد، نادیده گرفتن دیگران احتمالا نتیجه نخواهد داد.
۲. رقابت کردن
رقابت با دیگران شاید در شرکتها و سازمانها چندان به کار نیاید اما به هر حال، در برخی شرایط نیز مفید خواهد بود. این در صورتی است که برای هدف ارزش زیادی قائلید اما به روابط خود با دیگران چندان اهمیتی نمیدهید. برای مثال هنگام وقوع یک بحران، شاید رقابتی رفتار کردن جواب دهد. فرض کنید یک نفر بیهوش شده و دیگران درباره این که چه کاری باید انجام دهند با هم بحث میکنند. این طور مواقع، ابراز وجود و کمک به فرد بیهوش شده میتواند به نفع شما تمام شود. البته ممکن است همین کار ظاهرا خوب و مثبت خطر ایجاد موانع در جلب اعتماد دیگران را در پی داشته باشد.
۳. سازگاری
سومین راه حل اختلاف و چالش، سازگاری با دیگران است. در واقع شما با انجام این کار رضایت میدهید که در راستای برآورده ساختن نیازهای طرف مقابل تلاش کنید. این در صورتی است که ارزش رابطه نزد شما بیشتر از هدف و آرمانتان باشد. به عنوان مثال، فرض کنید در یک جلسه کاری ایده ای جدید را مطرح میکنید. ناگهان یکی از همکارانتان بگوید که معتقد است اجرای چنین ایده ای تاثیری منفی خواهد گذاشت. در ادامه میتوانید با صرف نظر کرده از رای و نظر خود، در صدد حل چالش برآیید. اگر طرف مقابل از حرف شما عصبانی شده یا این که شما چندان اصراری بر روی نقطه نظرات خود ندارید، این کار قطعا جواب خواهد داد. به این ترتیب به سرعت چالش برطرف خواهد شد.
۴. توافق
توافق به عنوان یک استراتژی حل چالش به این معناست که شما و طرف مقابل به میل خود و در قالب یک نوع مصالحه میپذیرید که از برخی نیازهایتان به نفع دیگری صرف نظر کنید. در واقع این یک نوع استراتژی باخت-باخت است، زیرا به این ترتیب هیچ از یک طرفین به طور کامل به هدف خود نمیرسند. عمل به این استراتژی زمانی موثر خواهد بود که شما برای رابطه ارزش قائل هستید اما نه آنقدر که هدف خود را کاملا نادیده
بگیرید. برای مثال، در شرایطی شاید شما و یکی از همکارانتان هر دو علاقمند باشید که مسئولیت مدیریت یک پروژه جدید را بپذیرید.
در ادامه میتوانید با رهبری مشترک، با یکدیگر مصالحه کنید. دستیابی به یک توافق مفید و موثر نیاز به این دارد که غرورتان را کمی کنار بگذارید زیرا مطمئنا همه نیازهایتان برآورده نخواهد شد. از جمله مزایای آن میتوان به این نکته اشاره کرد که شما و طرف مقابل هر دو برای رابطه اتان ارزش قائل بوده و برای رسیدن به یک راه حل سودمند و توافقی از خود فداکاری نشان میدهید.
۵. همکاری
در حالی که توافق یک استراتژی باخت-باخت هست، همکاری به مثابه یک استراتژی برد-برد خواهد بود. در صورت همکاری با یکدیگر، هدف و رابطه هر دو برای شما به یک اندازه مهم بوده و شما طرف مقابل را تشویق میکنید تا به منظور کسب نتیجه ای که نیازهای هر دو طرف را برآورده میسازد، با یکدیگر مشارکت داشته باشید. حل چالش به این روش میتواند شرایط مناسب را برای کمک به یکدیگر، کشف علت بروز مشکل و راه های بهبود عملکرد و رشد کسب و کار فراهم کند. در محیط کار به همان اندازه که اهداف مهم هستند، حفظ روابط خوب و دوستانه با دیگر کارمندان نیز اهمیت فراوانی دارد. در صورت بروز مشکل بهتر است که ابتدا برای کشف راه حلهای خلاقانه با یکدیگر همکاری کنید اما اگر شرایط مهیا نبود میتوانید در مرحله بعدی با یکدیگر به توافق برسد.
در پایان ذکر این نکته لازم است که شما به عنوان یک مدیر نه فقط باید از پس حل مشکلات خود به تنهایی برآیید بلکه باید به
کارمندانتان نیز کمک کنید تا راه حلی خوب و عملی برای حل مشکلات خود پیدا کنند. در این میان رعایت اصول اخلاقی
واقعیتی است که نباید هرگز زیر پا بگذارید.
www.online.hbs.edu