گزارش

چرا بازاریابی یکی از بالاترین نرخ‌های ناپایداری نیروی کار را دارد؟/ مارکتینگ و سندروم پای بی‌قرار!

اگر در حوزه‌ی مارکتینگ فعالیت می‌کنید، احتمالاً در سال‌های اخیر متوجه آمار بالای جابه‌جایی اعضای تیم مارکتینگ و به‌ویژه مدیران مارکتینگ در شرکت‌های ایرانی شده‌اید. صرف نظر از معضلات اقتصادی و ناپایداری فضای کسب و کار کشور، این موضوع متاثر از یک الگوی جهانی است که سازمان‌های بسیاری را به چالش کشیده؛ سرآمد بودن مارکترها در شاخصی که تحت عنوان «نرخ ناپایداری نیروی کار» یا turnover rate سنجیده می‌شود و به تعداد نیروهای کار خارج‌شده از سازمان در طول سال نسبت به میانگین تعداد نیروها در همان بازه‌ی زمانی اشاره دارد.

مارکتینگ، از ناپایدارترین نقش‌های سازمانی

در میان نقش‌های سازمانی که بیشترین نرخ ناپایداری را در سال‌های اخیر داشته‌اند، مارکتینگ با ۱۲.۹ درصد، جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده است. کمترین نرخ ناپایداری مربوط به واحد اداری سازمان‌ها و کمتر از ۸درصد بوده است. نقش‌هایی که بالاترین نرخ ناپایداری را تجربه می‌کنند، عموماً مشاوره‌ای، تفسیری یا تعاملی هستند و به ندرت با سیستم‌های ثابت سر و کار دارند. تمرکز این نقش‌های شغلی بیشتر بر احساسات، ادراک و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک است.

نقش‌های سازمانی با بالاترین میزان نرخ ناپایداری

دمدمی‌مزاج یا ماجراجو؟

نرخ بالای ناپایداری در میان فعالان حوزه‌ی مارکتینگ در نگاه اول ممکن است به دمدمی‌مزاج و غیرمتعهد بودن آنها نسبت داده شود، ولی لزوماً این‌طور نیست. مارکترها عموماً ماجراجو و جاه‌طلب هستند. به نظر می‌رسد همیشه در حال فعالیتند و به شکل غیرمتداولی تشنه‌ی رشد هستند. آنها صاحب خصلتی هستند که به آن کنجکاوی غریزی گفته می‌شود. کسانی که این خصلت را دارند، به دنبال یادگیری مداوم و بهره‌گیری کافی از دانش روز هستند. همین ویژگی‌ها باعث می‌شود که اغلب از سازمانی به سازمان دیگر بروند و یک جا بند نشوند؛ مساله‌ای که نه به نفع سازمان است، نه مشتری و نه حتی خودشان!

تغییر را از خودتان شروع کنید

اگر در حوزه‌ی بازاریابی فعالیت می‌کنید و با خواندن این مطلب حس می‌کنید به تغییر نیاز دارید، باید بدانید که تغییر از خودتان شروع می‌شود. برای رضایت شغلی بیشتر، باید کنترل حرفه، اهداف و آینده‌تان را در دست بگیرید. برای انجام این کار باید:

  • کارهایی را که دوست دارید انجام دهید و چندان مایل به انجامشان نیستید، مستندسازی کنید.
  • به درک درستی از چرایی خواسته‌هایتان برسید.
  • چشم‌اندازی از مرحله‌ی شغلی بعدی‌تان ترسیم کنید.

وقتی هدف‌تان را پیدا کنید، اعتمادبه‌نفس‌تان بالا می‌رود. وقتی اعتمادبه‌نفس‌تان بالا برود، بهتر با مدیرتان گفت‌وگو می‌کنید و با دید بهتری به موقعیت‌های تازه نگاه می‌کنید و انگیزه‌هایتان تقویت می‌شود.

اوضاع عوض می‌شود؟

ماهیت مارکتینگ ممکن است قابل‌تغییر نباشد، اما صنعت مارکتینگ قطعاً می‌تواند عملکرد بهتری داشته باشد. باید به پرورش استعدادها پرداخت و تا حد امکان محیطی را فراهم کرد که طرح‌ها و برنامه‌های مارکتینگی در مناسب‌‌ترین زمان به بار بنشیند و بهترین شرایط برای مشتریان، برای سازمان و برای کارمندان ایجاد شود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا