خبر

چگونه جذبه مدیریتی خود را گسترش دهیم؟

ام بی ای نیوز: همین حالا که شروع به خواندن این یادداشت کرده ­اید، آخرین کنفرانسی که در آن حضور داشته­اید را مرور کنید. چه تعداد از ارائه­ ها را به یاد می­آورید؟ احتمالا کم­تر از انگشتان یک دست، اما چرا؟ چون در شما اثری عمیق برجای نگذاشته ­اند. به عنوان یک مدیرجاه ­طلب در هر سطحی، یکی از بزرگ­ترین چالش ­های شما انگیزش افراد است؛ به زبان ساده باید بتوانید بر انسان­ها اثر بگذارید. به همین دلیل است که مدیران نیاز به جذبه دارند، نه فقط در هنگام ارائه بلکه در مواجهه با نفرات. در این مسیر هر بعدی از جذبه، شامل فیزیک بدن، هوش، لحن و عواطف شما، باید با پیامی که می­ خواهید انتقال ­دهید، همراه باشند.زبان بدن مقتدر یا صحبت با لحنی مشابه سخنرانی­ های تد تالک، شاید اولین چیزهایی باشد که به ذهن شما می ­رسد. اما اگر به این کلیشه­ ها روی بیاورید، بعد از مدتی دست شما رو خواهد شد. انعکاس جذبه یک مدیر، هنر بازیگری است که نقشش را درونی کرده و حالا با نگاه به درون، تصویری اصیل را برای دیگران ارائه می­کند. همانطور که استاد بازیگری، سنفورد میسنر می­گوید: می­توانید نقش بازی کنید، اما نمی­توانید نقش بازی­ کردن را پنهان کنید! فراموش نکنید که در این مسیر، اعتماد بین شما و مخاطبین، تنها راه باورپذیری دیالوگ­ هاست. در این یادداشت، روش­هایی برای پی­ریزی جذبه مدیریتی اصیل برای مدیران، ارائه شده­اند.شما یک کل هستید. ما یاد گرفته ­ایم که هوش، عواطف و بدن به صورت مستقل از هم حضور دارند. حتی گاهی قمست­ هایی از خودمان را فراموش می ­کنیم. اما وقتی که صحبت می­ کنید، افراد یک وجود واحد را می­ بینند. شنوندگان شما تنها با آن­چه می­ گویید یا نشان می­دهید، صداقت شما را قضاوت نمی­ کنند؛ بلکه لحن صدا، ژست بدنی و حالت شما هم در این برداشت موثر است. تمام این­ها یک کل را می­سازند که شما هستید. به عنوان یک مدیر باید بتوانید از تمام عواملی که شما را می­سازند آگاه باشید: بدن شما، روابط با شنوندگان، اهدافتان و این­که چگونه می­توان این ابعاد دور از هم را، در هم بیامیزید. به خودتان به عنوان یک کل فکر کنید!مکالم ه­ای را آغاز کنید که دیگران آن­را ادامه بدهند. یکی از مدیران ارشد یک شرکت بین­ المللی، تنها عضو خانم و غیر خویشاوند حاضر در هیئت مدیره، هر سال پیشنهادات و بودجه موردنیازش را با دقتی تمام در جلسه هیئت­مدیره، مطرح می­کرد. پیش از ارائه، چندین هفته تلاش می­کرد و در این زمان کم­تر استراحت می­کرد؛ با این همه، اما حس می ­کرد برای حرف­هایش، گوش شنوایی پیدا نمی­شود. در آغاز تصور کرد که نداشتن روابط خویشاوندی و جنسیت، عوامل شکستش هستند، اما آشکارا در اشتباه بود. برای سال بعد او تلاش کرد تا به اعضای هیئت مدیره ورای جنسیت و روابط، به چشم یک انسان، نگاه کند، این­که آن­ها چه می­خواهند بگویند یا چه چیزی را دوست دارند بشنوند. پس در جلسه پایان سال، او تنها چندین مبحث مهم که نیاز به تصمیم­ گیری داشت را مطرح کرد و از حاضرین خواست در این ­باره بحث کنند و خود تمام اطلاعات زمینه­ای لازم برای تصمیم ­گیری را در حین گفت­ وگو ارائه داد. نتیجه برای او فوق­ العاده بود.پس اگر می ­خواهید اثرگذار باشید، ارائه یا مواجهه را به یک مکالمه تبدیل کنید. خلاصه حرف بزنید، اگر به شما ۷ دقیقه وقت برای ارائه داده­اند، به ۵ دقیقه اکتفا کنید و با نکاتی که مطرح می ­کنید به دنبال واکنش شنوندگان باشید. پس این ۵ دقیقه تمام حواس خود را جمع مکالمه کنید. این گفت­وگو حین ارائه، نشان می­ دهد شما بر مطلب سوار هستید و تنها برای روخوانی نیامده ­اید. ارائه اطلاعات و استدلال در پاسخ به سوال و شبهه ­ها، اعتماد به نفس شما را به رخ می­ کشد و جذبه شما را در چشم شنوندنگان تثبیت می­ کند.کنجکاوی را برای همه و خصوصا خودتان، یک اصل بدانید. با وجود کارهای بی­شمار و زمان اندک بسیار محتمل است که ما درها را به روی خود ببندیم، اما یک مدیر خوب همیشه دریچه­ای را برای ارتباط با دنیای بیرون باز می­ گذارد: روزنه کنجکاوی. یک مدیر موفق همیشه شاخک ­هایش برای ناشنیده ­ها و ناخوانده­ ها تیز می­ شود. با این کار شما دانش و شبکه خود را هر روز عمیق ­تر می ­کنید. برای مثال هیچ­گاه صحبت­های دیگران را قطع نکنید و همیشه کنجکاوانه به آن­ها گوش بدهید. به تفاوت کنجکاوی و مهربای یا دلسوزی واقف باشید!افسر ارشد تکنولوژی یک شرکت هواپیمایی، قانونی را برای جلسات هفتگی وضع کرد، که کنجکاوی اساس آن بود. زمان جلسه تنها ۵ دقیقه بود مگر آن­که ارائه ­دهندگان می­ توانستند همه را قانع کنند که حرف­های جدیدی دارند! پس نیاز بود تا درباره هم کنجکاو باشند: اعضای گروه به چه موضوعاتی علاقه دارند؟ روابط افراد و درنهایت ایده­ هایی که مطرح ­شد، هر هفته از یکپارچگی و انسجام بیش­تری برخودار بودند. این کنجکاوی نسبت به تفکر، سلیقه و ایده­ها، خاص مدیران باجذبه است، مدیرانی که بیش­تر می­ شنوند و کم­تر حرف می­زنند.اگر حس می­کنید، مهارت کنجکاوی را از دست داده­اید، وقت آن رسیده که سری به موزه خاطرات خود بزنید. به دنبال چیزهایی باشید که درگذشته شما را کنجکاو می­کردند و آن­ها را در محیط کار پیاده کنید.وقتی حرف می­زنید، سرجای خود بایستید! مدیرعامل یک شرکت بزرگ بصری، در سخنرانی مهارت چندانی نداشت. در یک ربع اول صحبت ­هایش، هیچ واکنشی دریافت نمی­شد و اغلب با صورت­ هایی یخ­زده به او را تماشا می ­کردند. با مرور اتفاقات، متوجه شد که همیشه بلافاصله پس از ورود به جلسه صحبت را آغاز می­کند و مدام روی صحنه راه می­رود، شاید می­خواست مثل استیو جابز باشد اما جذبه و کاریزما لازم را نداشت! مربی شخصی او توصیه کرد، که پس از ورود و پیش از حرف زدن تا ۵ بشمارد، نفس عمیقی بکشد، و سپس بایستد و صحبت کند. شاید فکر کنید بسیار ساده است، پس امتحان کنید! این سکوت سینگال قدرت شما را مخابره می­ کند، باید منتظر شما بمانند. اگر در یک نقطه بایستید، نفس کشیدن شما و در نتیجه حرف­زدنتان ساده ­تر خواهد شد. با یک نفس چاق، حالا می ­توانید خود واقعی­تان را بدون استرس در صحنه نشان دهید.همیشه چیزی را برای خود نگه دارید. مدیران واقعی حرف آخر را نمی­زنند. آن­ها همیشه قسمتی از افکار و نظراتشان را مخفی می­ کنند و به این ترتیب، فرصتی برای مشارکت و تبادل ایده­ ها توسط دیگران فراهم می­ شود. از این طریق به نفرات خود این باور را می ­دهید که به آن­ها اعتماد دارید و آن­ها هم متقابلاً به شما تکیه خواهند کرد. سعی کنید کم­تر حرف بزنید و از طریق رفتارتان احترام خود را برای ایده­ها و پیشنهادات نشان دهید. اما برای افراد فروش این اصل از همه مهم­تر است. آن­ها می­ خواهند همان روز اول معامله را نهایی کنند و به همین دلیل هدف نهایی خود را، که تنها فروش است، جار می­زنند. با این­کار به طرف مقابل حس می­کند، که برای او ارزشی قائل نیستید و این پایان اعتماد در رابطه است. تلاش کنید به آن­ها نشان دهید که برایشان احترام قائل هستید. نیّت خودتان را که فروش است، برای خودتان نگه دارید و تنها به دنبال جذب اعتماد باشید. اگر به شما اعتماد کنند، با شما معامله خواهند کرد. همانطور که در آغاز یادداشت گفتیم، اعتماد مهم­ترین وجه جذبه یک مدیر است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا