
در تقویم اقتصادی ایران، فروردین فقط آغاز یک سال جدید برای کسبوکارها نیست؛ بلکه آغاز فصل مذاکره بر سر حقوقهاست. برخلاف بسیاری از کشورها، در ایران بهعلت شرایط تورمی، در ابتدای هر سال باید حقوق کارکنان از نو تعیین شود.
برای تعیین حقوق سالانه، کارکنان در سه وضعیت در بازار کار تقسیم میشوند:
- کارمندان دولت که حقوقشان با مصوبات دولتی افزایش مییابد.
- حداقل حقوق بگیران بازار کار که حقوقشان بهصورت دستوری توسط شورای عالی کار تعیین میشود.
- و اما بخش سوم گروه بزرگی از کارکنان بخش خصوصی هستند که حقوقشان نه با مصوبه و قانون، بلکه با مذاکره مستقیم میان نیروی کار و کارفرما مشخص میشود.
در واقع، فروردین برای میلیونها نفر در بازار کار خصوصی، زمانیست که باید پای میز مذاکره بنشینند تا حقوق و مزایای سال جدیدشان را تعیین کنند. اما این مذاکره، برخلاف نامش، معمولاً یک گفتوگوی روشن و عادلانه نیست؛ بلکه یک مذاکره پرابهام است که احتمال ناراضی بیرون آمدن از این مذاکره، بسیار زیاد است.
از یکسو، نیروی کار در تمام ماههای گذشته افزایش بیوقفهی قیمتها را به چشم دیده؛ از خوراک و پوشاک گرفته تا درمان و اجاره خانه. تورم برای او یک عدد رسمی نیست، بلکه واقعیتیست که هر روز در سبد خرید خانوار، حساب دخلوخرج، و حتی در کیفیت زندگیاش احساس میشود. با شروع سال جدید، طبیعیست که انتظار داشته باشد حقوقش هم متناسب با این شرایط افزایش پیدا کند. اما مشکل اینجاست که هیچ معیار شفافی برای این “افزایش متناسب” وجود ندارد. او نمیداند که کارفرمایش چه عددی در ذهن دارد، نمیداند چقدر میتواند مطالبه کند و نمیداند که آیا اگر خواستهاش را بیان کند، نتیجهی مذاکره به نفعش خواهد بود یا نه.
از سوی دیگر، کارفرما هم در موقعیتی چندلایه از تردید و فشار قرار دارد. او هم با افزایش هزینههای جاری، مالیات، مواد اولیه و خدمات روبهروست، و هم میداند که هزینه منابع انسانی بخش مهمی از کل هزینههایش است. او نگران است که اگر بیش از توان سازمان افزایش حقوق بدهد، تعادل مالیاش را از دست بدهد و در عین حال، میداند که اگر نتواند نیروی کارش را (چه نیروهای کلیدی و اصلی سازمان و چه نیروهایی که در جریان کار در سازمان او جا افتادهاند) راضی نگه دارد، ممکن است با خروج، نارضایتی یا افت بهرهوری تیمش مواجه شود.
در این شرایط، هیچکدام از طرفین با اطمینان وارد مذاکره نمیشوند. کارمند نمیداند افزایش حقوقش چقدر خواهد بود، و کارفرما نمیداند خواستهها در چه سطحی مطرح خواهند شد. این یعنی مذاکرهای که باید با گفتوگو، شفافیت و توافق همراه باشد، تبدیل میشود به چانهزنی مبهم، پر از حدس و نگرانی.
این وضعیت مبهم و بدون چارچوب روشن، بهتدریج اعتماد را از میان میبرد و اضطراب را جایگزین آن میکند.
کارمند، پیش از آنکه پای میز مذاکره بنشیند، سناریوهای ذهنی خودش را چیده: اگر حقوقش کمتر از انتظار بود چه کند؟ آیا بماند و منتظر موقعیتی بهتر شود یا سراغ بازار کار برود و بهدنبال پیشنهادهای جدید بگردد؟ او ناچار است در ذهنش یک «برنامه جایگزین» آماده داشته باشد؛ نه از سر بیوفایی، بلکه از سر بیاطمینانی.
در طرف مقابل، کارفرما هم بیاطمینان است. هنوز مذاکرهای انجام نشده، اما او باید خودش را برای احتمالات مختلف آماده کند: اگر کارمند راضی نبود، چه واکنشی نشان میدهد؟ اگر نیروی کلیدیاش استعفا دهد، آیا فردی با همان کیفیت در دسترس خواهد بود؟ اگر در تیمش موجی از نارضایتی ایجاد شود، چطور باید آن را مدیریت کند؟
حتی اگر هیچکدام از این سناریوها عملی نشود، فقط حضور ذهنیشان کافیست تا فضا را متزلزل کند. در چنین بستری، تعیین حقوق دیگر صرفاً یک محاسبه عددی یا چانهزنی مالی نیست. به یک چالش چندلایه انسانی، روانی و حتی استراتژیک تبدیل میشود. تصمیمی که میتواند مسیر یک سال کاری را روشن یا مبهم کند. متأسفانه، مذاکرهای که میتواند به فرصتی برای همافزایی و رضایت متقابل تبدیل شود، گاه به منبع دلخوری، کاهش انگیزه و حتی ترک شغل یا ریزش تیم بدل میشود.
تعیین حقوق به داده نیاز دارد، نه به حدس و گمان
در چنین فضایی، هر دو طرف بهدنبال یک نقطه اتکا میگردند؛ چیزی فراتر از حدس و گمان. چیزی که مذاکره حقوق و دستمزد را از چانهزنی به یک گفتوگوی حرفهای و مبتنی بر واقعیت تبدیل کند.
در همین راستا و برای ایجاد یک مذاکره منطقی و دادهمحور، منابع مختلفی برای بررسی دادههای مرتبط با حقوق و دستمزد موجود است که گزارش حقوق و دستمزد ۱۴۰۴ جابویژن، یک منبع مفید و کارآمد برای این بررسیهاست. این گزارش با تحلیل نظرات بیش از ۱۰۰ هزار نفر از شاغلان کشور، بهجای حدس و شنیدهها، تصویری دقیق و مقایسهپذیر از حقوق دریافتی در مشاغل مختلف، در شهرهای مختلف، و در سطوح سازمانی متفاوت ارائه میدهد.
شفافیت، شرط اول برای تصمیمگیری درست
یکی از چالشهای همیشگی بازار کار در ایران، نبود شفافیت در موضوع حقوق و دستمزد است. در بسیاری از سازمانها، اطلاعات مربوط به حقوق افراد یا میزان افزایش دستمزدها، محرمانه تلقی میشود یا به شکل غیررسمی و محدود در دسترس قرار دارد. همین مسئله باعث شده که بسیاری از کارمندان و کارجویان، تصویری دقیق و واقعی از جایگاه حقوقی خود نداشته باشند.
در چنین شرایطی، افراد برای تصمیمهای حیاتی (از جمله مذاکره برای افزایش حقوق، تغییر شغل، مهاجرت شغلی، یا حتی انتخاب مسیر یادگیری مهارتهای جدید) اغلب به حدس و گمان، شنیدهها، یا مقایسههای محدود و غیرمستند متکیاند. این تصمیمگیریهای نادقیق، در بسیاری از موارد به نارضایتی شغلی، عقبماندن از بازار یا حتی ترک مسیرهای پربازده منجر میشود.
گزارش حقوق و دستمزد جابویژن، با انتشار دادههای دقیق و واقعی از تجربهی بیش از ۱۰۰ هزار نفر، این خلأ اطلاعاتی را تا حد زیادی پر کرده است. افراد اکنون میتوانند بدون واسطه و با تکیه بر دادههای مستند ببینند در گروه شغلی خودشان و شهر و رده سازمانی مشابه، افراد چقدر حقوق میگیرند. این سطح از شفافیت، پایهای است برای شکلگیری تصمیمگیری آگاهانه و واقعبینانه، چه از سوی نیروی کار و چه از سوی کارفرماها و سیاستگذاران منابع انسانی.
در واقع، شفافیت در اطلاعات حقوق و دستمزد، نهتنها به افراد کمک میکند جایگاه واقعی خود را در بازار کار پیدا کنند، بلکه زمینهای برای شکلگیری مذاکره منصفانه، بهبود نظامهای پرداخت و طراحی مسیرهای شغلی هوشمندانهتر فراهم میآورد. بدون چنین شفافیتی، هر گونه برنامهریزی شغلی، بیشتر به حدس شباهت دارد تا تحلیل.
کاربرد عملی گزارش؛ از بررسی وضعیت فعلی تا آمادگی برای حقوق سال جدید
گزارش حقوق و دستمزد ۱۴۰۴ جابویژن این امکان را فراهم کرده است که افراد بدون نیاز به پرسوجو و تماسهای غیرمستقیم، بر اساس اطلاعات واقعی دیگران با شرایط مشابه خود (از نظر شغل، شهر، رده سازمانی و…)، جایگاه شغلی و حقوقی خود را ارزیابی کنند. این گزارش تنها یک سند آماری نیست، بلکه ابزاری برای تحلیل مسیر شغلی افراد است. بر اساس دادههای آن، هر فرد میتواند بررسی کند که:
- در موقعیت شغلی فعلی خود، در چه سطحی از درآمد نسبت به دیگران قرار دارد.
- در سال گذشته حقوق همردههایش چقدر افزایش یافته.
- در شهر محل زندگیشان چقدر تفاوت حقوقی وجود دارد.
- افراد مشابه چه حقوقی را برای سال جدید درخواست میکنند.
و همچنین با توجه به روند بازار، تصمیم بگیرد که آیا زمان مذاکره حقوق فرا رسیده یا نیاز به تغییر شغل یا یادگیری مهارت جدید دارد.
داده، ابزار حل مسئله در روابط کاری پیچیده
در دنیای امروز، گفتگو درباره حقوق و دستمزد دیگر صرفاً یک موضوع مالی نیست؛ بلکه بخشی از رابطه پیچیده کار و اعتماد میان نیروی انسانی و سازمانهاست. تصمیمگیری در این زمینه، نیازمند ترکیبی از آگاهی، منطق اقتصادی، و شناخت متقابل است و این دقیقاً جاییست که داده میتواند نقشی کلیدی ایفا کند.
در نبود اطلاعات شفاف، هر طرف بر برداشت ذهنی خود تکیه میکند. کارفرما ممکن است نگران دست بالا گرفتن نیروی کار باشد، و کارمند هم ممکن است احساس کند ارزش واقعیاش نادیده گرفته شده است. این فاصله ذهنی، حتی پیش از آنکه مذاکرهای آغاز شود، اعتماد را خدشهدار میکند.
اما زمانی که طرفین بتوانند بر سر یک مبنای مشترک از اطلاعات گفتگو کنند، فضا تغییر میکند. دادهها، زبان مشترک کارفرما و کارمند میشوند. نه برای حذف اختلاف، بلکه برای تبدیل گفتوگو از جدال ذهنی به حل مسئله. بهعبارت دیگر، داده نهتنها ابزار تحلیل بازار کار است، بلکه ابزار گفتوگوی حرفهای و مبتنی بر واقعیت درون سازمانهاست.
در چنین بستری، تصمیمگیری نه از سر اضطرار، بلکه از مسیر تحلیل و تفاهم شکل میگیرد و این همان تغییریست که گزارشهایی مانند گزارش جابویژن میتوانند در فرهنگ بازار کار ایجاد کنند.
در ادامه گزارش jobvision-salary-survey-report-1404 را ملاحظه میکنید.